اخراجی های دولت محرومان
سیاسی: به گزارش سیاسی، پس از انتخابات ۱۴۰۰ برخلاف شعارهای انتخاباتی ابراهیم رئیسی در رابطه با شفافیت اطلاعات و مبارزه با فساد و ناکارآمدی، منتقدان دلسوز یا اخراج و برکنار می شوند و یا بودجه، آب و برق نهادهای علمی و دانشگاهی قطع می شود تا دهانشان بسته شود.
رسول سلیمی: پس از شهرداری تهران و ماجرای استرداد خانه اندیشمندان علوم انسانی، نوبت به وزارت علوم رسید تا بودجه رصدخانه مهاجرت ایرانی ها را قطع و تلاش کند آنها را از ساختمان واسپاری به آنها بیرون کند.
در همین ارتباط مدیر رصدخانه مهاجرت ایران اظهار داشته بود: «پیش از این هم بارها در رابطه با روند مهاجرت نخبگان وسرمایه های علمی با عرضه مدرک سخن گفته ایم اما متاسفانه با ما برخورد شده است. اخیرا هم علاوه بر قطع بودجه مورد نیاز این رصد خانه، حکم تخلیه از ساختمان این رصد خانه هم صادر گردیده است.»
بر اساس پیمایش رصدخانه مهاجرت ایران در بین ایرانی ها خارج از کشور در سال ۱۴۰۱ تنها ۱۴ درصد افراد تصمیم قطعی برای بازگشت به کشور دارند. ۶۲ درصد به هیچ عنوان قصد بازگشت به کشور را ندارند و ۲۴ درصد هم تصمیم مشخصی در این خصوص ندارند. همینطور بیشتر از ۹۰ درصد آنها به وعده های حاکمیت در مورد استفاده از ظرفیت ایرانی ها خارج از کشور باور نداشته اند.
پیشتر علیرضا زاکانی نامزد پوششی ابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ که حالا شهردار تهران است کوشیده بود خانه اندیشمندان علوم انسانی را با حضور ماموران شهرداری، تخلیه و ساختمان آنرا که سالها است محل حضور اساتید دانشگاه است از اختیار آنها خارج کند.
این اقدام در حالی صورت گرفت که شورای شهر تهران با تخلیه دانشگاهیان مستقر در خانه مخالف بود اما بر مبنای دستور علیرضا زاکانی، شهردار تهران، عوامل شهرداری اصرار به تخلیه و تحویل ساختمان دارند. اما رئیس و بعضی از مدیران خانه اندیشمندان علوم انسانی، شب ها را در این محل گذراندند تا ساختمان را حفظ کنند.
ماجرای بستن دهان منتقدان دولت سیزدهم زمانی به اوج رسید که در موج اول اخراج اساتید، همکاری تعدادی از اساتید دانشگاه های تهران، بهشتی و علامه طباطبایی با دانشگاه به شکل الزامی قطع شد. تسویه اساتید دانشگاه زمانی شدت یافت که آنها انتقاداتی را به شیوه و روش برخورد با معترضان پس از فوت مهسا امینی اعلام نموده بودند؛ موج دوم اخراج ها هم دانشگاه آزاد اسلامی را فراگرفت.
اگرچه شروع اخراجی ها در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تحت عنوان انقلاب اداری ذیل گفتمان سوم تیر کلید خورد و در سالهای بعد از آن خیلی از استادان صاحب نام به علل نامعلوم مجبور به ترک کرسی های دانشگاه شدند. از برکناری حسین بشیریه و سیدجواد طباطبایی بعنوان اساتیدی در کلاس جهانی با ده ها اثر در حوزه علوم انسانی تا سیدمحمود علیزاده طباطبایی، محمدعلی بهمنی، محمدقاری سیدفاطمی، حوریه دهقان شاد، سیدمحمد دادگران و... این داستان، اما بعد از تمام شدن دولت های نهم و دهم با جذب نخبگان در دولت های تدبیر و امید یازدهم و دوازدهم روحانی، برعکس شد، اما در دولت سیزدهم تحت عنوان دولت محرومان ادامه دار شد. سال قبل با ممنوع الخروج شدن سعید مدنی، جامعه شناس و اخراج بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه از دانشگاه آزاد، آتش زیر خاکستر اخراج ها باردیگر شعله ور شد.
هرچند از آذرماه ۱۴۰۱ و یکسال پس از انتخابات ریاست جمهوری که به پیروزی ابراهیم رئیسی منجر گردید، آمار مستندی از اخراج اساتید منتشر نشده، اما بررسی ها نشان می دهد، اخراج ها هم شامل دانشگاه های دولتی است، هم آزاد؛ از شهید بهشتی تا دانشگاه تهران و برخی دانشگاه های استانی. برخی استادان هم تهدید به اخراج و تعلیق شده اند.
بستن دهان منتقدان فقط در ارتباط با بیرون از دولت نیست و از آغاز روی کار آمدن رئیسی، دایره ای از مدیران دولت هم که نسبت به سیاست های دولت سیزدهم انتقاد داشتند از سمت های خود برکنار شدند یا با آنها برخورد شدیدی صورت گرفته است.
در یک نمونه زمانیکه معضل کمبود قطار برای مسافران ریلی اهواز مشهد به چالش تبدیل شد و عبدالکریم درویش زاده مدیر وقت راه آهن جنوب از کمبود لوکوموتیو انتقاد نمود، حکم برکناری او صادر شد. در نمونه ای دیگر، سجاد پادام، مدیر بیمه های اجتماعی وزارت کار که صحبت های وی در رابطه با بازنشستگان با حواشی زیادی همراه بود برکنار شد. پادام در انتقاد به وضعیت مالی صندوق های بیمه، گفته بود بزودی مجبوریم کیش، قشم و خوزستان را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم.
ماجرای انقلاب اداری احمدی نژاد در دولت سیزدم، به حوزه های دیگر همچون بخش خصوصی هم منتهی شد. در نمونه ای جدید، بانک مرکزی مبادرت به لغو مجوز کانون صرافان ایران گرفت. دراین میان، برخی صرافان این اقدام را در جهت انتقادات روزهای اخیر کانون صرافان به فضای سیاست گذاری بانک مرکزی دانسته و اعتقاد دارند که فضای نقدپذیری بانک مرکزی بشدت پایین است و دخالت ها و عرضه هایی که این بانک در حوزه توزیع اسکناس به صورت بی قاعده درحال انجام دارد، مورد انتقاد خیلی از فعالان بازار ارز قرار گرفته است.
به نظر می رسد جریان خالص سازی که به راه افتاده تا یکدست سازی در دولت و سایر قوا را بیشتر از پیش تعمیق و گسترده کند، محصول حاکمیت یک جریان سیاسی بر فضای کشور، بعنوان حامل توسعه اقتدارگرایی بوده که انتقادات را بر نمی تابد. این جریان از اساتید دانشگاه گرفته تا متخصصان در نهادهای غیردولتی و حتی مدیران دولتی را پس از انتقاد به سیاست های دولت رئیسی، یک به یک حذف کرده و یا در معرض برکناری قرار داده است.
در کاربرد روش حذف منتقدان در صورتیکه افراد وابستگی مستقیم یا غیر مستقیم به دولت داشته باشند تلاش می شود رابطه استخدامی آنها با دولت قطع یا از پست های مدیریتی حذف شوند و در رویارویی با نهادهای مدنی در گام نخست آب و برق و بودجه آنها قطع می شود و در صورت استمرار فعالیت، تلاش می شود مجوز فعالیت آنها را لغو نمایند تا صدای انتقادشان برای همیشه خاموش شود.
در چنین شرایطی مشخص نمی باشد، خالص سازی و یک دست سازی حاکمیتی که حاضر نیست انتقادات را برای حرکت از وضعیت موجود به مطلوب بپذیرد، چگونه در آستانه انتخابات ۱۴۰۲، در رابطه با چرایی ناکارآمدی ها سخن خواهد گفت تا مردم را برای حضور پای صندوق های رای ترغیب کند؟ مسیری که به نظر می آید بیشتر از پیش به خودتخریبی خواهد انجامید.
۲۱۶۲۱۳
منبع: 30r30.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب